غمگین چو پاییزم...
نه مثل ابر نه مثل ستاره نه مثل تو نه حس ابرباران در من بود نه حس ستاره باران فقط به خاطر برگی که از درخت افتاد و به باد گفت سلام و عشق شروع شد فقط به خاطر همین
نظرات شما عزیزان:
من همبازی بادبادک های دست بچه های خیالی این شهرم
مرا کسی پیدا نکرده تا به آن بنازد
لطفا مرا هم بشکنید و به باد بسپارید
من همبازی بادبادک های دست بچه های خیالی این شهرم
مرا کسی پیدا نکرده تا به آن بنازد
لطفا مرا هم بشکنید و به باد بسپارید
من همبازی بادبادک های دست بچه های خیالی این شهرم
مرا کسی پیدا نکرده تا به آن بنازد
لطفا مرا هم بشکنید و به باد بسپارید
من چه دارم که سزاوار تو؟هیچ
تو چه داری؟همه چیز
تو چه کم داری؟هیچ
وای باران باران
شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما چه کسی نقش تورا خواهد شست؟
بار سنگین غم عشقش را
شعر خود جلوه ای از رویش شد
باکه گویم ستم عشقش را!
Power By:
LoxBlog.Com |